زمان تقریبی مطالعه: 17 دقیقه
 

وعده‌های خدا به بنی اسرائیل (قرآن)





آیات قرآن از وعده‌های خداوند به به ب نی اسرائیل حکایت می‌کند. که به آن‌ها اشاره می‌کنیم.


۱ - وعده‌های الهی




۱.۱ - افزایش پاداش


خداوند نوید افزایش پاداش در صورت احسان و نیکی کردن، به بنی اسرائیل داد.
واذ قلنا ادخلوا هـذه القریة فکلوا منها حیث شئتم رغدا وادخلوا الباب سجدا وقولوا حطة نغفر لکم خطـیـکم وسنزید المحسنین. و (به خاطر بیاورید) زمانی را که گفتیم: «در این شهر(بیت المقدس) وارد شوید! و از نعمتهای فراوان آن، هر چه می‌خواهید بخورید! و از در (معبد بیت المقدس) با خضوع و خشوع وارد گردید! و بگویید: «خداوندا! گناهان ما را بریز! » تا خطاهای شما را ببخشیم و به نیکوکاران پاداش بیشتری خواهیم داد.»
واذ قیل لهم اسکنوا هـذه القریة وکلوا منها حیث شئتم وقولوا حطة وادخلوا الباب سجدا نغفر لکم خطیــتکم سنزید المحسنین. و (به خاطر بیاورید) هنگامی را که به آنها گفته شد: «در این شهر(بیت المقدس) ساکن شوید، و از هر جا (و به هر کیفیت) بخواهید، از آن بخورید (و بهره گیرید)! و بگویید: خداوندا! گناهان ما را بریز! و از در (بیت المقدس) با تواضع وارد شوید! که اگر چنین کنید، گناهان شما را می‌بخشم و نیکوکاران را پاداش بیشتر خواهیم داد.»

۱.۲ - پیروزی بر فاسقان


تصرف سرزمین فاسقان و دیدن مناظر آن، از وعده‌های خدا به بنی اسرائیل عصر موسی علیه‌السّلام بود.
وکتبنا له فی الالواح من کل شیء موعظة وتفصیلا لکل شیء فخذها بقوة وامر قومک یاخذوا باحسنها ساوریکم دار الفـسقین. و برای او در الواح اندرزی از هر موضوعی نوشتیم و بیانی از هر چیز کردیم- «پس آن را با جدیت بگیر! و به قوم خود بگو: به نیکوترین آنها عمل کنند! (و آنها که به مخالفت برخیزند، کیفرشان دوزخ است) و بزودی جایگاه فاسقان را به شما نشان خواهم داد! »

۱.۲.۱ - مراد از فاسقین


از ظاهر سیاق بر می‌آید که مراد از این فاسقان آن کسانی باشد که با زیر بار نرفتن هدایت موسی و نپذیرفتن دستور اخذ به احسن، مرتکب فسق شده‌اند، یعنی طریق احسان در امور و پیروی حق و رشد را ملازمت نکرده‌اند، چون کسی که نسبت به طریق حق فسق ورزد خداوند او را از راه راست به سوی پیروی و دنبال کردن گناهان منحرف می‌سازد، و از رشد به سوی ضلالت می‌کشاندش، و در نتیجه همانطوری که در آیه بعد تفصیل می‌دهد سرانجام کارش به خسران و هلاکت می‌کشد.

۱.۲.۲ - مراد از دار فاسقین


بنا بر این، آیه بعدی که می‌فرماید: " ساصرف عن آیاتی" تفسیر و یا شبه تفسیری است برای جمله" ساریکم دار الفاسقین". بعضی‌ها گفته‌اند: مقصود از" دار فاسقان خانه تبهکاران" جهنم است، و در حقیقت کلام مشتمل بر تهدید و تحذیر است. بعضی دیگر گفته‌اند: مراد از آن خانه‌های فرعون و فرعونیان است، بعضی دیگر گفته‌اند: مراد از آن خانه‌های عاد و ثمود است. مفسرینی دیگر آن را به خانه‌های عمالقه و غیر ایشان که در شام بوده تفسیر کرده و در معنای آیه گفته‌اند: به زودی خداوند شهر شام و خانه‌های آنجا را به شما نشان می‌دهد. بعضی دیگر در معنای آن گفته‌اند: بزودی حکومت و قدرت به دست مردمی فاسق می‌افتد و ایشان بر شما حکومت خواهند کرد.

۱.۳ - سلطنت بنی اسرائیل


خداوند به بنی اسرائیل در صورت اطاعتشان از موسی و هارون علیهما السلام وعده پیروزی داد.
قال سنشد عضدک باخیک ونجعل لکما سلطـنا فلایصلون الیکما بـایـتنا انتما ومن اتبعکما الغــلبون. فرمود: «بزودی بازوان تو را بوسیله برادرت محکم (و نیرومند) می‌کنیم، و برای شما سلطه و برتری قرار می‌دهیم و به برکت آیات ما، بر شما دست نمی‌یابند شما و پیروانتان پیروزید! »

۱.۳.۱ - مراد از سلطنت


و این بیان را آورد تا بفهماند که نه تنها آن دو تن غالبند، بلکه پیروان ایشان نیز غالب خواهند بود.
از این بیان روشن می‌شود که: کلمه"سلطان" به معنای قهر و غلبه است
ولی بعضی از مفسرین گفته‌اند: به معنای حجت و برهان است، یعنی ما برای شما دو نفر حجت و برهان قرار می‌دهیم، و اگر سلطان به این معنا باشد بهتر آن است که بگوییم جمله" بآیاتنا" متعلق است به" غالبون" نه به جمله" فلا یصلون الیکما" (توضیح اینکه: بنا بر وجه اول معنا این می‌شود که: فرعونیان به سبب آیات و معجزات ما بر شما غلبه نمی‌کنند و بنا بر وجه دوم این می‌شود که: شما به سبب حجت و برهان ما غالب خواهید بود).

۱.۴ - حاکمیت


هلاکت فرعونیان و حاکمیت یافتن بنی اسرائیل بر سرزمین آنان، از وعده‌های نیکوی خداوند به بنی اسرائیل بود.
واورثنا القوم الذین کانوا یستضعفون مشـرق الارض ومغـربها التی بـرکنا فیها وتمت کلمت ربک الحسنی علی بنی اسرءیل بما صبروا.. و مشرقها و مغربهای پر برکت زمین را به آن قوم به ضعف کشانده شده (زیر زنجیر ظلم و ستم)، واگذار کردیم و وعده نیک پروردگارت بر بنی اسرائیل، بخاطر صبر و استقامتی که به خرج دادند، تحقق یافت.

۱.۴.۱ - وعده همیشگی


گرچه در این آیه تنها سخن از بنی اسرائیل و سرانجام استقامت آنها در برابر فرعونیان به میان آمده ولی بطوری که از آیات دیگر قرآن استفاده می‌شود، این موضوع اختصاص به قوم و ملتی ندارد، بلکه هر جمعیت مستضعفی بپاخیزند و برای آزادی خود از چنگال اسارت و استعمار کوشش کنند و در این راه استقامت و پایمردی نشان دهند سرانجام پیروز خواهند شد، و سرزمینهایی که بوسیله ظالمان و ستمگران اشغال شده است آزاد می‌گردد.
ونرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض ونجعلهم ائمة ونجعلهم الورثین• ونمکن لهم فی الارض ونری فرعون وهـمـن وجنودهما منهم ما کانوا یحذرون. ما می‌خواهیم بر مستضعفان زمین منت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم! • و حکومتشان را در زمین پابرجا سازیم و به فرعون و هامان و لشکریانشان، آنچه را از آنها(بنی اسرائیل) بیم داشتند نشان دهیم!

۱.۴.۲ - تسلط بر سرزمین فرعونیان


و تمکین ضعفا در زمین به این است که مکانی و جایی به ایشان دهد که مالک آنجا شوند، و در آن استقرار یابند، و از خلیل نقل شده که گفته: کلمه" مکان" صیغه مفعل از ماده" کون" است، که به خاطر اینکه بسیار در زبانها جاری می‌شود، آن را مصدری بر وزن" فعال" گرفته، و فعل" تمکن و تمسکن" را از آن مشتق نموده‌اند، هم چنان که از کلمه" منزل" با اینکه مصدر نیست، فعل" تمنزل" را مشتق نموده اند.
و معنایش این است که: جوی که ما موسی علیه‌السّلام را در آن پروریدیم جو علو فرعون در زمین و تفرقه افکنی وی در میان مردم و استضعاف بنی اسرائیل بود، استضعافی که به کلی نابودشان می‌کرد، در حالی که ما خواستیم بر همان ضعیف شدگان از هر جهت، نعمتی ارزانی بداریم که از سنگینی آن گرانبار شوند، به این که خواستیم آنان را پیشوا کنیم، تا دیگران به ایشان اقتدا کنند و در نتیجه پیشرو دیگران باشند، در حالی که سالها تابع دیگران بودند، و نیز خواستیم آنان را وارث دیگران در زمین کنیم، بعد از آنکه زمین در دست دیگران بود، و خواستیم تا در زمین مکنتشان دهیم، به اینکه قسمتی از زمین را ملک آنان کنیم، تا در آن استقرار یابند، و مالک آن باشند، بعد از آنکه در زمین هیچ جایی نداشتند، جز همان جایی که فرعون می‌خواست آنان را در آنجا مستقر کند و خواستیم تا به فرعون پادشاه مصر و هامان وزیرش و لشکریان آن دو از همین مستضعفین، آن سرنوشت را نشان دهیم که از آن بیمناک بودند، و آن این بود که روزی بنی اسرائیل بر ایشان چیره شوند، و ملک و سلطنت و مال و ثروت و رسم و سنت آنان را از دستشان بگیرند،
خداوند به آیندگان بنی اسرائیل پس از شکست اولیه وعده حاکمیت برای آنان داد.
وقضینآ الی بنی اسرءیل... • ثم رددنا لکم الکرة علیهم وامددنـکم بامول وبنین وجعلنـکم اکثر نفیرا. ما به بنی اسرائیل در کتاب (تورات) اعلام کردیم که دو بار در زمین فساد خواهید کرد، و برتری جویی بزرگی خواهید نمود. • سپس شما را بر آنها چیره می‌کنیم و شما را به وسیله داراییها و فرزندانی کمک خواهیم کرد و نفرات شما را بیشتر (از دشمن) قرار می‌دهیم.

۱.۵ - رحمت


خداوند به بنی اسرائیل وعده داددر صورت رعایت تقوا، ایمان و پرداخت زکات از سوی ایشان از رحمت خاصه خویش در دنیا و آخرت ، آنان را برخوردار نماید.
واکتب لنا فی هـذه الدنیا حسنة وفی الاخرة انا هدنآ الیک قال عذابی اصیب به من اشآء ورحمتی وسعت کل شیء فساکتبها للذین یتقون ویؤتون الزکوة والذین هم بـایـتنا یؤمنون. و برای ما، در این دنیا و سرای دیگر، نیکی مقرر فرما چه اینکه ما به سوی تو بازگشت کرده‌ایم! « (خداوند در برابر این تقاضا، به موسی) گفت: » مجازاتم را به هر کس بخواهم می‌رسانم و رحمتم همه چیز را فراگرفته و آن را برای آنها که تقوا پیشه کنند، و زکات را بپردازند، و آنها که به آیات ما ایمان می‌آورند، مقرر خواهم داشت!

۱.۵.۱ - وسعت رحمت الهی


این رحمت واسعه پروردگار ممکن است اشاره به نعمتها و برکات دنیوی باشد که همگان را در برگرفته و بر و فاجر و نیک و بد از آن بهره می‌برند.
و نیز می‌تواند اشاره به همه رحمتهای مادی و معنوی باشد زیرا نعمتهای معنوی اختصاص به قوم و جمعیتی ندارد، هر چند شرائطی دارد که بدون آن، شامل کسی نمی‌شود، و به تعبیر دیگر درهای رحمت الهی به روی همگان گشوده است و این خود مردمند که باید تصمیم بگیرند و از این در وارد شوند و اگر کسانی شرائط ورود در آن را فراهم نسازند دلیل بر تقصیر خود آنها است، نه محدود بودن رحمت خدا (تفسیر دوم با مفهوم آیه و جمله‌ای که بعد می‌آید سازگارتر و مناسبتر است).
ولی برای اینکه کسانی خیال نکنند، پذیرش توبه و یا وسعت رحمت پروردگار و عمومیت آن، بی قید و شرط و بدون حساب و کتاب است، در پایان آیه اضافه می‌کند" من بزودی رحمتم را برای کسانی که سه کار را انجام می- دهند می‌نویسم، آنها که تقوا پیشه می‌کنند، و آنها که زکات می‌پردازند، و آنها که به آیات ما ایمان می‌آورند" (فساکتبها للذین یتقون و یؤتون الزکاة

۱.۶ - مغفرت


خداوند به بنی اسرائیل، نوید آمرزش داد مشروط به آن که به سرزمین مقدس با رعایت آداب آن وارد شوند.
واذ قلنا ادخلوا هـذه القریة فکلوا منها حیث شئتم رغدا وادخلوا الباب سجدا وقولوا حطة نغفر لکم خطـیـکم وسنزید المحسنین. و (به خاطر بیاورید) زمانی را که گفتیم: «در این شهر(بیت المقدس)وارد شوید! و از نعمتهای فراوان آن، هر چه می‌خواهید بخورید! و از در (معبد بیت المقدس) با خضوع و خشوع وارد گردید! و بگویید: «خداوندا! گناهان ما را بریز! » تا خطاهای شما را ببخشیم و به نیکوکاران پاداش بیشتری خواهیم داد.»
واذ قیل لهم اسکنوا هـذه القریة وکلوا منها حیث شئتم وقولوا حطة وادخلوا الباب سجدا نغفر لکم خطیــتکم سنزید المحسنین. و (به خاطر بیاورید) هنگامی را که به آنها گفته شد: «در این شهر(بیت المقدس) ساکن شوید، و از هر جا (و به هر کیفیت) بخواهید، از آن بخورید (و بهره گیرید)! و بگویید: خداوندا! گناهان ما را بریز! و از در (بیت المقدس) با تواضع وارد شوید! که اگر چنین کنید، گناهان شما را می‌بخشم و نیکوکاران را پاداش بیشتر خواهیم داد.»
باید توجه داشت که" حطه" از نظر لغت به معنی ریزش و پائین آوردن است، و در اینجا معنی آن این است که: " خدایا از تو تقاضای ریزش گناهان خود را داریم".

۱.۶.۱ - شروط بخشش


۱- و از در (بیت المقدس) با خضوع و تواضع وارد شوید" (و ادخلوا الباب سجدا).
۲- و بگوئید: " خداوندا گناهان ما را بریز" (و قولوا حطة).
تا خطاهای شما را ببخشیم.
خداوند به آنها دستور داد که برای توبه از گناهانشان این جمله را از صمیم قلب بر زبان جاری سازند، و به آنها وعده داد که در صورت عمل به این دستور از خطاهای آنها صرفنظر خواهد شد، و شاید به همین مناسبت یکی از درهای بیت المقدس را" باب الحطه" نامگذاری کرده‌اند، چنان که" ابو حیان اندلسی" می‌گوید که منظور از" باب" در آیه فوق یکی از بابهای بیت المقدس است که معروف به" باب حطه" است
خداوند به گوساله پرستان تائب بنی اسرائیل وعده آمرزش داد.
ولما رجع موسی الی قومه... • ان الذین اتخذوا العجل سینالهم غضب من ربهم وذلة فی الحیوة الدنیا وکذلک نجزی المفترین• والذین عملوا السیـات ثم تابوا من بعدها وءامنوا ان ربک من بعدها لغفور رحیم. و هنگامی که موسی خشمگین و اندوهناک به سوی قوم خود بازگشت گفت: • کسانی که گوساله را (معبود خود) قرار دادند، بزودی خشم پروردگارشان، و ذلت در زندگی دنیا به آنها می‌رسد و اینچنین، کسانی را که (بر خدا) افترا می‌بندند، کیفر می‌دهیم! • و آنها که گناه کردند، و بعد از آن توبه نمودند و ایمان آوردند، (امید عفو او را دارند زیرا) پروردگار تو، در پی این کار، آمرزنده و مهربان است.

۱.۶.۲ - کافی نبودن ندامت


همانطور که گفتیم واکنش شدید موسی ع سرانجام کار خود را کرد، و گوساله پرستان بنی اسرائیل که اکثریت قوم را تشکیل می‌دادند از کار خود پشیمان شدند، این پشیمانی در چند آیه قبل نیز (آیه ۱۴۹) منعکس است، ولی برای اینکه تصور نشود تنها این ندامت و پشیمانی برای توبه آنها از چنین گناه عظیمی کافی بوده است، قرآن چنین اضافه می‌کند:
" کسانی که گوساله را معبود خود انتخاب کردند به زودی خشم پروردگار و ذلت در زندگی این جهان به آنها خواهد رسید" (ان الذین اتخذوا العجل سینالهم غضب من ربهم و ذلة فی الحیاة الدنیا).
و نیز برای اینکه تصور نشود این قانون اختصاصی به آنها دارد، اضافه می‌کند" همه کسانی را که افترا (بر خدا) می‌بندند این چنین کیفر می‌دهیم" (و کذلک نجزی المفترین).
در اینجا ممکن است این سؤال پیش بیاید که ما شنیده‌ایم با ندامت و پشیمانی حقیقت توبه تحقق می‌یابد، چگونه بنی اسرائیل که از کار خود پشیمان شدند مشمول عفو خدا واقع نشدند؟! پاسخ این سؤال این است که ما هیچ دلیلی نداریم که پشیمانی به تنهایی در همه جا کافی بوده باشد، درست است که ندامت یکی از ارکان توبه است، ولی یکی از ارکان نه همه ارکان.
گناه بت پرستی و سجده در برابر گوساله آن هم در آن مقیاس وسیع و گسترده، آن هم در آن مدت کوتاه، آن هم برای ملتی که آن همه معجزات دیده بودند گناهی نبود که به این آسانی بخشوده شود و مثلا با گفتن یک" استغفر الله" همه چیز پایان یابد.
بلکه باید این ملت غضب پروردگار را ببیند و طعم ذلت را در این زندگی بچشد و شلاق کیفر کسانی را که به خدا افترا می‌بندند به پیکر خود احساس کند تا بار دیگر به این آسانی و سادگی به فکر چنین گناه عظیمی نیفتد.
در آیه بعد این موضوع را تکمیل کرده و به صورت یک قانون کلی چنین می‌گوید: " اما آنها که اعمال بدی انجام دهند، سپس توبه کنند (و شرائط توبه همگی انجام گیرد) و ایمان خود را به خدا تجدید نمایند و از هر گونه شرک و نافرمانی بازگردند، پروردگار تو بعد از آن، آنها را می‌بخشد، او بخشنده و مهربان است ت

۱.۷ - نزول تورات


از وعده نیکوی خداوند به بنی اسرائیل، پیش از رفتن موسی علیه‌السّلام به میقات نزول تورات بود.
فرجع موسی الی قومه غضبـن اسفا قال یـقوم الم یعدکم ربکم وعدا حسنا افطال علیکم العهد‌ام اردتم ان یحل علیکم غضب من ربکم فاخلفتم موعدی. موسی خشمگین و اندوهناک به سوی قوم خود بازگشت و گفت: «ای قوم من! مگر پروردگارتان وعده نیکویی به شما نداد؟! آیا مدت جدایی من از شما به طول انجامید، یا می‌خواستید غضب پروردگارتان بر شما نازل شود که با وعده من مخالفت کردید؟! » محتوای این وعده را برخی نزول تورات دانسته‌اند.

۱.۸ - نعمت


پروردگار عالمیان به بنی اسرائیل، در صورت شکر نعمتهای وی، نویدعطای نعمت افزون تر داد.
واذ قال موسی لقومه اذکروا نعمة الله علیکم... • واذ تاذن ربکم لـئن شکرتم لازیدنکم ولـئن کفرتم ان عذابی لشدید. می‌گذاشتند و در این، آزمایش بزرگی از طرف پروردگارتان برای شما بود! » • و (همچنین به خاطر بیاورید) هنگامی را که پروردگارتان اعلام داشت: «اگر شکرگزاری کنید، (نعمت خود را) بر شما خواهم افزود و اگر ناسپاسی کنید، مجازاتم شدید است! »
خدای تعالی در چند جای از کلامش این حقیقت را اعلام کرده که شکر نعمت، که خود در حقیقت استعمال نعمت است به نحوی که احسان منعم را یادآوری و اظهار می‌کند، و در مورد خدای تعالی برگشت به ایمان و تقوی می‌شود) مایه زیاد شدن نعمت، و کفران آن، باعث عذاب شدید است.

۱.۹ - نکته


از لطایف کریمه خدای سبحان همان طور که بعضی از مفسرین «۲» بیان کرده‌اند- نکته باریکی است که آن را در آیه مورد بحث بکار برده، و آن این است که وعده زیاد کردن نعمت را بطور صریح (آن هم با نون تاکید) آورده و فرموده: " لازیدنکم:
حتما نعمت را برایتان زیاد می‌کنم" ولی در تهدید علیه کفران کنندگان، به صراحت نفرموده که عذابتان می‌کنم، بلکه بطور تعریض و اشاره فرموده: " عذاب من سخت است"، آری این، شیوه و روش کریمان است که در وعده و وعیدشان غالبا تصریح به عذاب نمی‌کنند.

۲ - پانویس


 
۱. بقره/سوره۲، آیه۵۸.    
۲. اعراف/سوره۷، آیه۱۶۱.    
۳. اعراف/سوره۷، آیه۱۴۵.    
۴. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۸، ص۳۱۶.    
۵. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۸، ص۳۱۶.    
۶. قصص/سوره۲۸، آیه۳۵.    
۷. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۵، ص۵۶۲.    
۸. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۶، ص۴۸.    
۹. اعراف/سوره۷، آیه۱۳۷.    
۱۰. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۶، ص۳۳۰.    
۱۱. قصص/سوره۲۸، آیه۵.    
۱۲. قصص/سوره۲۸، آیه۶.    
۱۳. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۶، ص۹.    
۱۴. اسراء/سوره۱۷، آیه۴.    
۱۵. اسراء/سوره۱۷، آیه۶.    
۱۶. اعراف/سوره۷، آیه۱۵۶.    
۱۷. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۶، ص۳۹۳.    
۱۸. بقره/سوره۲، آیه۵۸.    
۱۹. اعراف/سوره۷، آیه۱۶۱.    
۲۰. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۱، ص۲۲۹ ‌.    
۲۱. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱، ص ۲۶۸.    
۲۲. اعراف/سوره۷، آیه۱۵۰.    
۲۳. اعراف/سوره۷، آیه۱۵۲.    
۲۴. اعراف/سوره۷، آیه۱۵۳.    
۲۵. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۶، ص۳۸۲ تا۳۸۴.    
۲۶. طه/سوره۲۰، آیه۸۶.    
۲۷. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۴، ص۱۹۱.    
۲۸. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۶.    
۲۹. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۷.    
۳۰. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۲، ص۲۹.    
۳۱. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۲، ص ۲۹.    


۳ - منبع



مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۶، ص۴۲۵، برگرفته از مقاله «وعده‌های خدا به بنی اسرائیل».    






آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.